طلبه سرباز

خدایا مرا امیرگرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی فقط بانماز شبی که از ترس خواندم...

ارسال شده در 30 مهر 1397 توسط منو دوتا دخترام در خدا, آموزنده

 حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید که دخترش را به چه کسی بدهدتا مناسب او باشد. در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از اوخواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد. از قضا آن شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد… پس قبل از وزیر و سربازانش به آنجا رسید. در را بسته یافت واز دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد. هنگامی که بدنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد. سربازان داخل شدند و اورا در حال نماز دیدند ، وزیر گفت : سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز و دزد از شدت ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد. تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند ، و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم بر. و حاکم که تعریف دعا ها ونمازها ی جوان را از وزیر شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود … جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد ، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت : خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی، فقط با نماز شبی که ازترس آن را خواندم ! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من می دادی و هدیه ات چه بود اگر از ایمان و اخلاص می خواندم!

جوان حاکم دزدی مسجد نماز نظر دهید »

پناه میبرم به خدا از عیبی که امروز درخود میبینم و دیروز دیگران را ملامت میکردم...

ارسال شده در 30 مهر 1397 توسط منو دوتا دخترام در آموزنده

 کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود. آن هم به سه دلیل: اول آنکه کچل بود. دوم اینکه سیگار میکشید. و سوم که از همه تهوع آورتر بود اینکه در آن سن و سال، زن داشت. چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان میگذشتیم، آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم، سیگار می کشیدم و کچل شده بودم…! پناه میبرم به خدا از عـیبی که امروز در خود میبینم، و دیروز دیگران را به خاطر هـمان عیـب ملامت کرده ام. محتاط باشیم در قضاوت کردن دیگران وقتی نه از دیروز او خبر داریم و نه از فردای خودمان … دكتر شريعتی

امروز دیروز سیگار عیب ملامت کچل نظر دهید »

اگه بجای محبتی که به کسی کردب از او بی مهری دیدی....

ارسال شده در 30 مهر 1397 توسط منو دوتا دخترام در آموزنده

 اگر بجای محبتی که به کسی کردی، از او بی مهری دیدی، مایوس نشو! چون برگشت آن محبت را از شخص دیگری در رابطه با موضوع دیگری خواهی گرفت. شک نکن! تو فقط خوب باش و خوب بمان.

بی مهری خوب مایوس محبت نظر دهید »

وقتی بدون درنظر گرفتن توانایی های خود به داشته های دیگران نگاکن تورا به تابودی میکشد...ه

ارسال شده در 30 مهر 1397 توسط منو دوتا دخترام در آموزنده

سوار اسبی بودم که سایه اش روی دیوار افتاد، اسب به آن سایه نگاه میکرد و خیال میکرد اسب دیگری است و سعی میکرد از آن جلو بزند، و چون می دید هنوز از سایه اش جلو نیفتاده است، باز هم به سرعتش اضافه میکرد تا حدی که اگر ادامه می یافت، مرا به کشتن می داد. اما به محض اینکه دیوار تمام می شد، آرام می گرفت. حکایت بعضی از آدمهاست. وقتی که بدون درنظر گرفتن تواناییهای خود به داشته های دیگران نگاه کنی و گرفتار چشم و هم چشمی شوی، تو را به نابودی میکشد…

اسب جلو دیوار سایه سرعت نظر دهید »

وقتی بدون درنظر گرفتن توانایی های خود به داشته های دیگران نگاکن تورا به تابودی میکشد...ه

ارسال شده در 30 مهر 1397 توسط منو دوتا دخترام در آموزنده

سوار اسبی بودم که سایه اش روی دیوار افتاد، اسب به آن سایه نگاه میکرد و خیال میکرد اسب دیگری است و سعی میکرد از آن جلو بزند، و چون می دید هنوز از سایه اش جلو نیفتاده است، باز هم به سرعتش اضافه میکرد تا حدی که اگر ادامه می یافت، مرا به کشتن می داد. اما به محض اینکه دیوار تمام می شد، آرام می گرفت. حکایت بعضی از آدمهاست. وقتی که بدون درنظر گرفتن تواناییهای خود به داشته های دیگران نگاه کنی و گرفتار چشم و هم چشمی شوی، تو را به نابودی میکشد…

اسب جلو دیوار سایه سرعت نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 33
 خانه
 شماعذارا بخوریدما پول آن لا از نوه تان میگیریم....جالبه انتخاب هارا جدی بگیریم مادر قبال آیندگان مسؤولیم
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

طلبه سرباز

جستجو

موضوعات

  • همه
  • آموزنده
  • بدون موضوع
  • حجاب
  • خدا
  • دانستنی ها
  • دل نوشته
  • دل نوشته
  • زندگی
  • طب
  • غدیرشناسی
  • یامهدی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
http://yavarden.kowsarblog.ir/